جدول جو
جدول جو

معنی پیش داوری - جستجوی لغت در جدول جو

پیش داوری
إجحافٌ
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به عربی
پیش داوری
Prejudgment
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پیش داوری
préjugé
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پیش داوری
vooroordeel
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به هلندی
پیش داوری
پیش داوری، تعصّب
دیکشنری اردو به فارسی
پیش داوری
Vorurteil
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به آلمانی
پیش داوری
упереджене судження
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پیش داوری
uprzedzenie
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به لهستانی
پیش داوری
先入为主
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به چینی
پیش داوری
prejulgamento
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پیش داوری
pregiudizio
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پیش داوری
prejuicio
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پیش داوری
پیش داوری
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به اردو
پیش داوری
การตัดสินล่วงหน้า
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به تایلندی
پیش داوری
পূর্বধারণা
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به بنگالی
پیش داوری
hukumu ya awali
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پیش داوری
ön yargı
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پیش داوری
선입견
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به کره ای
پیش داوری
предвзятость
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به روسی
پیش داوری
שיפוט מוקדם
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به عبری
پیش داوری
पूर्वनिर्णय
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به هندی
پیش داوری
prasangka awal
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پیش داوری
先入観
تصویری از پیش داوری
تصویر پیش داوری
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ / پِ)
حالت پی دار. ریع. دارای چسبندگی و قوت، دارای دنباله بودن
لغت نامه دهخدا
دارای ضمه بودن، مضموم بودن حرف، دارای پیش بودن، مامائی، (زمخشری)، قابلگی، مام نافی، پیش نشینی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پی داری
تصویر پی داری
عمل پی دار دنباله داری، ریع، دارای چسبندگی و قوت بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشداری
تصویر پیشداری
مامائی، قابلگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش دوزی
تصویر پیش دوزی
دوخت در روی جامه مقابل پس دوزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش آوری
تصویر پیش آوری
ارائه
فرهنگ واژه فارسی سره
جلودار، کنده سنگین اجاقهای روستایی که نقش مضاعف نمودن.، نوعی سه شاخه ی افقی برای شکار خوک
فرهنگ گویش مازندرانی